کد مطلب:129620 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139

چند نکته
1 ـ از ظـاهـر مـتـون تـاریـخـی كـه مـتـن سـخـنـان امـام (ع) را پـیـش از آغـاز جـنـگ نـقـل كـرده انـد ـ بـا وجود اختلافهایی كه با هم دارند ـ چنین بر می آید كه هر كدام از این متون به تنهایی خطابه ی حضرت را تشكیل می دهند. یعنی با فرض اینكه همه ی این روایات درست از امام (ع) نقل شده باشد، ناگزیر باید این خطابه ها گوناگون بوده و پیش از جنگ ایراد شده باشند، یا اینكه اجزا و فرازهای متعددی از یك خطبه بوده باشند ولی میان آنـهـا فـاصـله افـتاده و وحدت سیاق آنها از میان رفته باشد. به حسب تدریجی بودن امـور، نـاچـار آن حـضـرت بـایـد سخن


را از معرفی شخصیت شریف خویش و نصیحت آنان و دعـوتـشـان بـه سوی حق و یادآوری نامه ها و پیمانهایشان آغاز كرده باشد و پس از آنكه اجابت نكردند و تسلیم نشدند، و بر دشمنی پای فشردند، لحن سخن امام نیز تندتر گشته است.

از ایـن رو ارجـح ایـن اسـت كـه مـتـن روایـتـی كـه طـبـری و مـفـیـد نـقـل كرده اند با عبارت «ای مردم سخنم را بشنوید و شتاب مورزید تا آن طور كه بر من لازم اسـت شـمـا را نـصـیحت كنم... اما بعد نسبم را باز شناسید و ببینید كه من كیستم آنگاه بـه خـود بـازگـردیـد و خـود را سـرزنـش كـنـیـد..» آغـاز مـی شـود، فـراز اول سـخـنـرانـی امـام بـاشـد. پـس از آن ـ فـراز دوم یـعـنـی نـقـل خوارزمی است كه می نویسد: [1] «ستایش خدایی را كه جهان را آفرید و آن را سـرای نـابـودی و نـیـستی قرار داد؛ و حال بندگان را پیوسته دستخوش تغییر می سازد». سرانجام كه موعظه ها و احتجاج ها به حالشان سودمند نیفتاد، لحن گفتار امام نیز شدید شد و آنها را كوبید و توبیخ كرد و فرمود: «ای گروه، به گرداب غم در افتید و در كـام مـرگ فـرو رویـد!». ایـن فـراز، بـخـش پـایـانـی سـخـنـرانـی امـام (ع) را تشكیل می داد.

2 ـ بـسـا كسی دقت كند و چنین به نظرش بیاید كه سخنرانی بریر در فاصله ی میان فراز اول و دوم سخنرانی امام (ع) ایراد شده است. شاید هم سخنرانی زهیر بن قین - كه از ایـن پـس خـواهـد آمـد ـ فـاصـل مـیـان فرازهای خطابه ی امام (ع) بوده باشد؛ یعنی اینكه دو سخنرانی بریر و زهیر میان خطابه ی امام (ع) فاصله انداخته است.

3 ـ سـمـاوی بـر ایـن بـاور اسـت كـه سـخـن نـخـسـت حـضـرت (ع)، خـطـابـه ی اول ایـشـان است كه با پایین آمدن از مركبی كه عقبة بن سمعان آن را پایبند زد پایان می یـابـد و خـطـابـه ی دوم ایـشـان هـمـانـی است كه با این گفته آغاز می شود: «ای گروه به گرداب غم در افتید و به كام مرگ فرو روید!» [2] .


4 ـ آقـای مـقـرّم بـر ایـن بـاور اسـت كـه سـخـن نـخـسـت ایـشـان، مـیـان سـخـنـرانـی اول ایشان است؛ [3] و حادثه ی عبداللّه بن حوزه ی تمیمی، [4] و حادثه ی مـحـمـد بـن اشـعـث، [5] اتـفـاقـی كـه بـرای مـسـروق بـن وائل حـضرمی افتاد، [6] سخنرانی زهیر بن قین و سخنرانی بریر، همه پس از سـخـنـرانـی نـخـست آن حضرت انجام شد؛ و بعد سخنرانی دوم ایراد گردید. آقای مقّرم می نـویـسـد: آنـگـاه حـسـیـن (ع) بـر اسبش سوار گشت، قرآن را گرفت و بر سر گذاشت و در بـرابـر آن قـوم ایـسـتـاد و گـفـت: مـیـان مـن و شـمـا كـتـاب خـدا و سـنـت جـدم رسـول خـدا (ص) حـاكـم اسـت. آنـگـاه از ایـشـان دربـاره ی خـودش و شـمـشـیـر پـیـامـبـر كه حـمـایل دارد و زره و عمامه ی آن حضرت پرسید و همه سخنش را تأیید كردند. آنگاه پرسید كـه چـرا اقـدام بـه كـشـتن وی كرده اند؟ گفتند: برای اطاعت فرمان امیر عبیداللّه بن زیاد! فرمود: «ای گروه بر گرداب غم در افتید و به كام مرگ فرو روید!» [7] .

5 ـ آقای قرشی نیز چون ما، بر این باور است كه امام (ع) تنها یك بار سخنرانی كرد و در مـقـاطـع چـنـدی مـیـانـش فـاصـله افتاد. ولی او نوشته است كه خطبه ی زهیر و سپس خطابه ی بریر میان دو مقطع از سخنرانی امام (ع) فاصله افكند. آقای قرشی نیز مانند آقای مقرم فـرازی را كـه خـوارزمـی روایـت كـرده یعنی «ستایش خدایی را كه دنیا را آفرید و آن را سـرای نـیـسـتـی و نـابـودی قـرار داد» [8] در مـقـطـع اول درج كـرده اسـت؛ و آن را پس از ساكت كردن صدای گریه


و زاری زنان آورده است. ما نمی دانیم كه سند تاریخی گفتار ایشان چیست؟ شاید قرشی به گفته ی مقرم استناد كرده است.


[1] بـرخـي مـنـابـع آغـاز ايـن مـتـن را ايـن گـونـه نـقـل مـي كـنند: «اي مردم همانا خداوند دنيا را آفريد و آن را سراي نابودي و نيستي قرار داد» (ر.ك: مقتل الحسين، مقرم، ص 227؛ حياة الامام الحسين بن علي (ع)، ج 3، ص 884.).

[2] ر.ك: ابصار العين، ص 35 ـ 32.

[3] ر.ك: مـقـتـل الحـسـين، مقرم، ص 227 - 229. مقرم در متن سخنراني امام (ع) اين عـبـارات را درج كرده است: «بندگان خدا از خدا بترسيد و از دنيا بر حذر باشيد...» تا پـايـان آنـچـه از كـتاب زهر الاداب نقل كرده است. پس از آن، اين فراز را درج كرده است: «اي مـردم، خـداونـد متعال جهان را آفريد و آن را سراي نيستي و نابودي قرار داد...». اما معلوم نيست كه استناد تاريخي ايشان براي اين گفته ها چيست؟.

[4] مـردي كـه اسـبـش او را بـه دعـاي امـام (ع) زمـيـن زد و خـرد كـرد و داخل آتش افروخته ي درون خندق افكند؛ كه داستانش را پيش تر گفتيم.

[5] مـردي كـه بر اثر دعاي امام (ع) عقرب سياه او را گزيد و با عورت باز مرد؛ داستانش پيش از اين نقل شده.

[6] او كـسـي بـود كـه بـه طـمـع جـايـزه در صـف اول قـرار گـرفت تا به سر حسين (ع) دست بيابد. پس از مشاهده ي رفتار خداوند با ابن حوزه گفت: از اهل اين خاندان چيزي ديدم كه هرگز با آنان نخواهم جنگيد؛ كه داستانش پيش از اين نقل شد.

[7] ر.ك: مقتل الحسين، مقرّم، ص 230 - 235

[8] ر.ك: حياة الامام الحسين بن علي (ع)، ج 2، ص 195 ـ 184.